میلاد پسندیده

گرافیک، انیمیشن و تصویرسازی

میلاد پسندیده

گرافیک، انیمیشن و تصویرسازی

شابلن شعله زرد

دوشنبه, ۱۳ دی ۱۳۸۹، ۱۲:۳۰ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم

تا به حال نام شابلُن را شنیده اید؟ اگر شنیده اند، که هیچ... اما اگر نشنیده اید، آنهایی که شنیده اند به آنهایی که نشنیده اند بگویند!
صفحه ایست که از جنس سخت پلاستیکی یا فلزی ساخته می شود و داخل آن را به شکل طرحی اصطلاحاً منفی، خالی می کنند.
تا به حال درباره کاربردش شنیده اید؟ اگر نشنیده اند، که هیچ... اما اگر شنیده اید، به آنهایی که نشنیده اند بگویید!
برای مثال شابلن را روی کاغذ می گذارید و داخل قسمت خالی را با مداد پر می کنید... حالا که شابلن را بردارید، طرح اصطلاحاً مثبتی که روی شابلن بوده روی کاغذ نمایان می شود... به وسیله شابلن می توانید چندین طرح یکسان را ترسیم کنید.
تا به حال فهمیده اید که چرا درباره شابلن نوشتم؟ اگر فهمیده اید، که هیچ... اما اگر نفهمیده اید، همراه آنهایی که فهمیده اند آرام و ساکت بنشینید و ادامه متن را بخوانید!

شابلن هایی باب شده اند که می توانید با قرار دادنش روی آش و شیربرنج و فرنی و نمی دانم دیگر ... آهان... اصل کاری داشت یادم می رفت... شعله زرد... با قرار دادنش روی آنها و پاشیدن پودر نارگیل یا کاکائو و یا هر ادویه دیگری، طرح دلخواهتان را نقش کنید! این دستور آشپزی یا آموزش تزئین غذا نیست! نوشتم که اگر بنده خدایی با لینک موتوری جستجوگر رسید به متن ما گمراه نشود... بگذریم.
به تازگی در کنار شابلن های قلب و لب و آی لاو یو! شابلن های مذهبی را هم می توان در بازار یافت... مدل «یاحسین» اش کاربرد زیادی دارد... می گیرندش روی کاغذ و پارچه یا حتی پیراهن مشکی عزا و با اسپری این شعار را رویش حک می کنند... همین شابلن را ابتدا شستشو داده سپس روی آش نذری می گیرند و کشک را از ان می گذرانند و نقش شعار را روی سطح کاسه نمایان می کنند... بگذارید مصارف این شابلن را همین جا پایان دهم و بروم سر اصل مطلب!

مراسم روضه خوانی بود و نذری می دادند و نذریشان شعله زرد بود (اگر شعله زر  درست است، همین را بخوان)... از قضا برای تزئین رویش از پاشیدن ادویه روی شابلن و مقداری مغز پسته و بادام خلال شده در چهار گوشه دیواره ظرف استفاده کرده بودند و ظرفشان؟ ظرف یک بار مصرف پلاستیکی استوانه ای بود که وزارت محترم بهداشت فرمودند اکیداً از غذای داغ در آنها استفاده نشود زیرا باعث واکنش های شیمیایی در جداره ظرف می شود و غذا را مسموم می کند، آن چنان که سرطان زا گردد... اما من معتقدم در نذری حسین (علیه السلام) شفاست... اگر خرافه گرایم بخوانید، در جوابتان می گویم... شفا هم نباشد، یکبار خوردنش سرطان نمی آورد... اما گلایه متن من اینها نیست... گلایه من اینست که چرا همراه ظرف، قاشق نیاوردند؟!
مراسم که تمام شده پس شکم پرست نباید بود و باید خداحافظی کرد و (گفته بودم اگر شعله زر صحیح باشد، همین را بخوان؟ حالا هرچی) آش شعله زرد را باید برد خانه و در کمال آرامش خورد... هر چند در راه که می آیی، قد و قواره ظرف به تو می فهماند که این برای یک نفر نیست، می فهمی که برای خانواده هم هست!

بله جانم؟ سوالی داشتید؟ ... آهان... اوهوم... درست می گویید... می فرمایید پس از این همه آسمان و ریسمان بافتن درباره شابلن، بالاخره می خواهم چه چیزی را به شما بفهمانم؟... من جسارت نمی کنم. شما ماشاءالله بسیار انسان فهمیده ای هستید اما به روی چشم. می روم مستقیم سر اصل مطلب...

در این سرمای دی ماه، آش زبان بسته تا برسد به خانه یخ کرد و واجبمان شد تا گرمش کنیم... روی آش با همان شابلن های مذهبی ای که گفتم، لفظ جلاله «الله» را نوشته بودند و چه زیبا شده بود و چقدر هم حتما زحمت کشیده بودند برای یافتن چنین نقش بخصوصی و با چه ظرافتی ادویجات را پاشیده بودند... اما قبل از اینکه ادامه را بنویسم می خواهم به چند سوال من خوب فکر کنید و بهتر از آنچه اندیشیدید جواب بدهید... حالا باید چه خاکی بر سرمان می ریختیم؟ نوشتن نام خدا با خودکار روی کاغذ چه فرقی دارد با نوشتن نام خدا با قلم بر صفحه قرآن؟ مگر نوشتن نام خدا به هر زبانی که باشد چه روی کاغذ باشد، چه روی دیوار یا حتی با پودر روی آش، حکمش یکی نیست؟ نام خدا به هر زبان و نوشته به هر کجا، بدون وضو با هر جای بدن که لمس شود حرام است... این فتوای تمامی مراجع تقلید است.
می گویید راه حل ساده است؟... بله... وضو گرفتم و آمدم اما هنوز مشکل پا برجا بود... نظر شما چیست که نام مبارک خداوند مهربان، حضرت الله را در کمال خلوص نیت و پاکی طینت پاره کرده و میان دندانهای آسیای فک بالا و پایین بجوید و با لذت تمام ببلعید؟! از گلویتان پایین می رود؟!
چه باید می کردم؟... کسی گفت حالا که وضو گرفته ای، سطح روی آش را با قاشق بردار و زیر آب بگیر تا برود یا برو در خاک یکی از گلدانها چال کن!... گفتم دلبندم این که قرآن نیست... این که گفتید حکم مراجع است در باب از بین بردن قرآنی که بلا استفاده مانده، پوسیده شده یا وجودش مایه شر باشد... می توانستیم بر اساس این حکم عمل کنیم اگر این لفظ روی شعله زرد نبود... مشکل اینجاست که اگر آن بخش مقدس را زیر آب بگیریم یا چال کنیم، بخشی از یک خوراک طیب و طاهر را نابود کرده ایم که این نمونه بارز و عیان اصراف و کفران نعمت است... کس دیگری گفت آش سرد است. اجاق را روشن کنید و آن را در ظرف دیگری بریزید و بهم بزنید تا مخلوط شود و نام مقدس محو شود، سپس نوش جان می کنیم... گفتم عزیز دل اولاً مخدوش کردن نام در هنگام هم زدن کراهت دارد... ثانیاً چطور دلت می آید برترین نام از اسماء الحسنای خداوندی را روی آتش بگدازی و بجوشانی؟... اگر هم نام را جدا کنیم و آش را بجوشانیم و بخوریم باز باید فکری به حال این نقش بکنیم... یکی دیگر گفت این پودر است پس فوت کنید تا پخش شود و دیگر شبیه به نامی نباشد و آنگاه...
 اگر شما جای من بودید چه کاری می کردید؟... مشتاقم نظراتتان را بخوانم

در همین حال با خودم گفتم چرا باید آن آشپز محترم و آن نذری دهنده دیندار از این شابلن استفاده می کرد و ما را به این دردسر می انداخت؟ و باز با خودم گفتم ببین چند نفر مهلت نداشته اند درباره آن نام بیاندیشند و ندانسته «الله» را قورت داده اند؟ ... و چه بسیار گناهانی که ندانسته و از روی جهل انجام می دهیم!

آقا ما داریم به کجا می رویم؟... پاسخ ساده است... بسوی ظهور


  • میلاد پسندیده

نظرات (۱)

سلام
خداییش چه لذتی داره تو این جو آلوده نت آدم سری به بچه حزب اللهی ها بزنه.
خوشحال شدم از دیدنت و دلم برای اون شله زرد لک زده حسابی البته به شرطی که اون مشکل را خودت حل کنی و ما را به اعمال شاغه نندازی
یا حق
پاسخ:
:)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.