میلاد پسندیده

گرافیک، انیمیشن و تصویرسازی

میلاد پسندیده

گرافیک، انیمیشن و تصویرسازی

یادم تو را فراموش

چهارشنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۰، ۰۴:۵۹ ب.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
نوروز امسال، آخرای سفر راهیان نور، ما را بردند دوکوهه، پادگان حاج احمد متوسلیان. برای نماز رفتیم حسینیه حاج همت که داخلش هنوز سفره هفت سینِ شب سال تحویل برپا بود.

اگر رو به قبله می ایستادی، سفره هفت سین روبرویت بود و پشت سرت در انتهای سالن چند میز بود که شبیه آکواریوم دور تادورش را شیشه گرفته بودند و داخلش شبیه سازی ناهمواری های منطقه عملیاتی «الی بیت المقدس» ساخته شده بود.


پشت سر آن میز ها، چند بنر روی دیوار آویخته بودند که شعری رویشان نوشته شده بود که دیدم چقدر راست و حرف دل است. آن شعر، این بود:

از پی هم می گذشت
تا که یه روز صدایی
اینطور پیچید توی دشت
یکی نعره می کشید:
«عراقی ها اومدن
ماسکاتون و بذارین
که شیمیایی زدن
از اون دوتا یکیشون
در صندوقو گشود
ماسک خودش بود ولی
ماسک رفیقش نبود
دستشو برد تو صندوق
ماسک گازشو برداشت
پرید؛ روی صورتِ
دوست قدیمی گذاشت
همسنگر قدیمیش
دست اونو گرفتش
هل داد به سمت خودش
نعره کشید و گفتش:
«چرا می خوای ماسکتو
رو صورتم بذاری
بذار که من بپرم
تو دوتا دختر داری»
ولی اون اینجوری گفت:
«تو رو به جان امام
حرف منو قبول کن
نگو ماسک رو نمی خوام»
زد زیر گریه و گفت:
«اسم امام و نبر
ماسکو رو صورت بذار
آبروی ما رو بخر»
زد زیر گوششو گفت:
کشکی قسم نخوردم
بچه چرا حالیت نیست؟
اسم امام رو بردم
اون یکی با گریه گفت:
فقط برای امام!
ولی بدون؛ بعدِ تو
زندگی رو نمی خوام

ماسکو رفیقش گرفت
گاز توی سنگر اومد
وقتی می خواست بپره
لحظه های آخرین
وقتی می رفتش از هوش
خندید و گفت: برادر
«یادم تو را فراموش»
آهای آهای برادر
گوش بده با تو هستم
یادت می یاد یه روزی
باهات جناق شکستم
تویی که روزمرّگیت
توی خونه نشونده
تویی که بعدِ چند سال
هیچی یادت نمونده
عکسهای یادگاری
جورابهای مردونه
سربندهای رنگارنگ
انگشتری و شونه
هرچی رو بهت می دم
روی زمین میندازی
میگی همش دروغ بود
«یاد» نمی گی، می بازی!



چرابعد از این همه سال هنوز بعضی ها «یاد» نمی گویند و برای ما از یادگاری ها حرف نمی زنند؟! چرا اینقدر کتاب های خاطرات دوران جنگ کم است؟!
  • میلاد پسندیده

نظرات (۸)

برادرم، خواهرم
سنگرو پیدا بکن
جیره ی جنگی بردار
پوتینها رو پا بکن
جبهه دیگه تمومه
فرهنگشه که اصله
از یه بیسیم یاد بگیر
سیم نداره و وصله
.
.
.
شهید یه روز می جنگید
امروز رفته تو جاشی
باید تو فکر و عمل
ادامه شون تو باشی
رحیم چهره خند
  • منم میلادم
  • خوشا رقص مردانی از آینه
    سواران میدانی از آینه
    خوشا رفتن از خود
    رسیدن به خویش
    سفر در خیابانی از آینه
    خوشا محو تکرار تصویرها
    گذشتن ز ایوانی از آینه
    دل خویش را آب و جارو کنیم
    بیاریم مهمانی از آینه
    ز باغی که آیینه کاری شده است
    بچینیم دامانی از آینه
    در آغاز آیینه بودیم و باز
    بیابیم پایانی از آینه
    یا صاحب زمان(عجل الله تعلی فرجه و شریف) مدد!
  • ده به توان منفی شیش !
  • سلام دوست هنرمند و عزیز. میخواستم بدونم خوشنویسی های کاراتون رو با استفاده از چه نرم افزاری انجام میدید. اگه توی وبلاگم پاسخ سوالم رو بدید ممنون میشم.

    یا علی ...
    پاسخ:
    Kelk 2000
  • ده به توان منفی شیش !
  • سلام بر شما دوست عزیز. ممنون از پاسختان. و ممنون از نوشتن لینک نرم افزار.

    یا علی ...
    پاسخ:
    قابل نداشت
  • منم میلادم
  • گر خنجرهای سابقون خاموش است
    خون جگر بسیجیاندر جوش است
    تا هست بسیج و حضرت خامنه ای
    ای پیر جماران علمت بر دوش است
    "پسرم! مجاهده کن که دل به خدا بسپاری و موثری را غیر از او ندانی."
  • حامد خوشحال
  • http://asheghehemmat.blogfa.com/

    میلاد جان این آدرس وبلاگ عزیزترین دوست منه //

    آقا من که بدجور شرمنده این عزیزانم //

    خواستی بهش بگو که رفیق حامد هستی //

    موسی سلامت جانباز 70 % جنگ تحمیلی
    مهر ماه 61 تو عملیات مسلم ابن عقیل مجروح شد .

    میلاد اگه تونستی ازش مطلب بزن //

    یا علی //

    اومدی سقالکسار یه سری به ما بزن داداش //
    به آقای پسندیده هم سلام مارو برسون
  • یه بنده خدا
  • سلام
    ببخشید من قالب وبلاگ می خوام درست کنم اما انگار هر چی میزنم یه راهنما درست پیدا نمی کنم...
    میشه کمکم کنید.
    قالب بلاگی که در بلاگفا داشته اید زیبا بود...
    و هم چنین طرح ها... عالی عالی
    یا علی
    پاسخ:
    حداقل یک ایمیلی بدهید بشود از آن راه راهنمایی کرد... راستی کدام قالب در بلاگفا؟!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.